روانکاوی چیست؟
آموزش روانکاوی معاصر برای دنیای امروز
روانکاوی یک مشارکت صمیمی است که در طول آن بیمار به منابع زیرین بوجود آورنده مشکلات نه تنها به صورت ذهنی بلکه احساسی– توسط دوباره تجربه کردن آنها با روانکاو – پی می برد. بطور معمول،بیمار 4 یا 5 بار در هفته مراجعه کرده، روی تخت روانکاوی دراز میکشد، و سعی میکند هر آنچه که به فکرش میرسد را در میان بگذارد. این شرایط جو تحلیلیای را میسازند که اجازه به بروز بخشهایی از ذهن را میدهد که با روشهای مشاهدهای دیگر قابل دسترس نیستند. در حین صحبتهای بیمار، اشارههایی از منابع ناخودآگاه ناراحتیهای او توسط الگوی رفتاری تکراری خاص، مطالبی که بیمار به سختی راجع به آنها حرف میزند، و رابطه ای که بیمار با روانکاو برقرار میکند تدریجاً تظاهر میکنند. روانکاو برای بیشتر روشن شدن این منابع به بیمار کمک میکند و بیمار آنچه روانکاو میگوید را دقیقتر کرده، تصحیح میکند، رد میکند و به آن احساسات و افکار خود را اضافه میکند. در طول سالهایی که روانکاوی ادامه دارد، بیمار با این بینشها و تجربیات کشتیمیگیرد، با روانکاو آنها را دوباره و دوباره مرور میکند، و آنها را در زندگی روزمره، تصورات و خوابهای خود تجربه میکند.
روانکاو برای بیشتر روشن شدن این منابع به بیمار کمک میکند و بیمار آنچه روانکاو میگوید را دقیقتر کرده، تصحیح میکند، رد میکند و به آن احساسات و افکار خود را اضافه میکند. در طول سالهایی که روانکاوی ادامه دارد، بیمار با این بینشها و تجربیات کشتیمیگیرد، با روانکاو آنها را دوباره و دوباره مرور میکند، و آنها را در زندگی روزمره، تصورات و خوابهای خود تجربه میکند. بیمار و روانکاو دست به دست هم میدهند تا نه تنها الگوهای فلج کننده زندگی را تغییر دهند و علائم ناتوان کننده را از میان ببرند بلکه رهایی برای کار کردن و دوست داشتن را نیز توسعه دهند. در انتهای درمان، زندگی بیمار در رفتار، ارتباطات، و حسی که از خود دارد تغییر عمیق و پایداری خواهد داشت.آیا روانکاوی فقط یک نوع درمان است؟ گر چه روانکاوی در ابتدا به عنوان ابزاری برای بهبودی بخشیدن به رنج عاطفی آغاز گردید ولی فقط یک درمان نیست. علاوه بر آن، روشی برای فهمیدن ذهن و تئوری ای نیز برایدرک فرآیندهای علمکردهای طبیعی ذهنی روزمره و مراحل طبیعی رشدی از نوزادی تا کهولت است.
مضافاً چون روانکاوی تلاش میکند که نحوه عملکرد ذهن انسان را توضیح دهد، به هر آنچه که ذهن بشر تولید میکند بینش میافزاید. در نتیجه نفوذ به سزایی در مورد خیلی از جوانب فرهنگی قرن بیستم داشته است.
به عنوان یک تئوری کلی راجع به رفتار و تجربه انسانها، نظریات روانکاوی توسط تحقیق در علوم زیستی و اجتماعی، رفتار گروهی، تاریخ، فلسفه، هنر، و ادبیات غنی میشود و غنی میسازد. به عنوان یک تئوری رشدی، روانکاوی به روانشناسی کودک، آموزش، قانون، و مطالعات خانواده کمک میکند. توسط ارزیابی رابطه پیچیده بین تن و روان، روانکاوی به درک بیشتر ما از نقش احساسات در سلامتی و همچنین ایجاد بیماریهای پزشکی کمک میکند.
به علاوه، دانش روانکاوی پایه تمام رویکردهای پویا برای درمان است. بینشهای روانکاوی زیرسازهای خیلی از رواندرمانیهایی که در روانپزشکی عمومی، روانپزشکی کودکان، و اغلب درمانهای فردی، خانوادگی و گروهی استفاده میشوند، با وجود تمام تغییراتی که لحاظ شده است، را تشکیل میدهند.
(با تشکر از APsaA2 (انجمن روانکاوی امریکا) که اجازه چاپ مجدد و استفاده از بخشهایی از دفترچه “About Psychoanalysis” (1996) را توسط Dean K. Stein در تاریخ 12 سپتامبر 2007 به ما داده اند.)
تعریف IPA3 (انجمن بین المللی روانکاوی) از روانکاوی
روانکاوی فرم خاصی از رواندرمانی فردی است که هدفش به آگاهی رسانیدن عناصر و فرآیندهای ناخودآگاه ذهن است تا بدان وسیله باعث توسعه درک فرد از خود، افزایش سازگاری در چندین حوزه عملکردی، کاهش علائم اختلال روانی، فراهم آوردن تغییر شخصیتی و رشد عاطفی شود. ویژگیهای کار روانکاوی عمق و شدت آن هستند که توسط بستری از جلسات درمانی زیاد و زمانی دراز مدت انجام پذیر میشوند.